ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت نوزده
زمان ارسال : ۱۶۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
عباس دوباره از حلوا خورد. خیلی خوشمزه بود. بهار متوجه شد و گفت:
ـ الان میرم یکی دیگه میارم.
مهناز خانم گفت:
ـ نمیخواد خوشگله، خودم براشون درست میکنم.
ـ نه، ملیحه زیاد درست کرده. الان میارم.
بهار که رفت، مجتبی با لبخند گفت:
ـ چهقدر دختر خوبیه!
تلفن همراه عباس زنگ خورد وجواب داد:
ـ الو...
ـ سلام عباس.
ـ سلام. چهطوری ابراهیم؟
ـ چند روزه ن
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
مرضیه نعمتی | نویسنده رمان
🙏💖
۴ ماه پیشاسرا
00این ماجرای ابراهیم بعضی ازمردهاانجام میدن یه جشن کوچیک میگیرن بعدعقددختردیونه میکنن بعدمیگن خرجی که کردیم بده تاطلاق بگیری یاوام میگیرن که ضامن ازخانواده دختره مشکل ابراهیم هم هست که دخترمهریه بگیره
۴ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
ابراهیم جوون خوبیه. مثل عباس و جوونای دیگه درگیر مشکلات اقتصادی جامعهست💞
۴ ماه پیشSamin Aghdasi
00آخر رمان چی میشه؟ نسخه آنلاین هست؟
۴ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
این رمان دو حالته هست. روزهای زوج یک پارت از رمان رایگان میشه و می تونید مطالعه کنید. رمان رو حتما از طریق برنامه دنبال کنید نه سایت.
۴ ماه پیشSamin Aghdasi
00چه طوری عضو بشم؟
۴ ماه پیشمرضیه نعمتی | نویسنده رمان
روی درخواست عضویت ضربه بزنید. یک پیام از طرف من براتون میاد که در مورد مبلغ واریزی و ساعت پرداخته. اطلاعات رو در قسمت پیام ارسال بفرمایید. در زمان کوتاهی عضو رمان خواهید شد.
۴ ماه پیش
عالی
00عالیه